سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق شب بو - مطلبکده ی پرستوهای عاشق


Search Engine Optimization PersianYahoo Top Sites

خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
105872

:: بازدید امروز ::
3

:: موضوعات وبلاگ ::


:: لینک به وبلاگ ::

عشق شب بو - مطلبکده ی پرستوهای عاشق

:: دوستان من ::








مقالات و تحقیقات مجید زواری
به توهیچ ربطی نداره
دهکده ی دوستی
کیمیای هنر
عاشقا بیان تو (وبلاگ درد تنها)
خفن حسام (پسر تنها)
وبلاگ امیر
بدون عنوان ((وبلاگ داداش عماد گلم ))
(دل به رویاها بسپار)
از شبانه تا ....غریبانه
کدامین واژه را فریاد باید کرد
سایت بهترین موزیکها و مطالب آموزنده
دلهای بیقرار
بی تو هرگز با تو شاید ...
تبسم کلمات
صدای پای آب
مرد مردادی (داداش محسن )
برنامه های نوکیا (( داداش رامین ))
قاریان خاموش گریه های من
وبلاگ داداش محسن عزیزم
بیقرار گل سرخ (خواهر نازم)

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ


:: مطالب بایگانی شده ::

مخزن نوشته ها
دلنوشته ها
دلنوشته های آبان85
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385

84/11/3 :: 4:46 عصر


کم کمک شب آمد
دشت سرسبز به پیشواز شب تقدیم کرد شب بو را
همه ی دشت سراسر پر بود
پر از شب بو بود
پر از بوی قشنگ احساس
در میان این دشت شب بوی وقت تولد می جست
و به محض یافتن به اسمان لبخند زد
و دران نگاه خندان نگاهش در چشمان ماه لغزید
قلب شب بو لرزید
عشق در او دوید
گونه ها ی ماه از شرم حیا شد کبود
شب بو هر شب بوئید
رو به سوی مهتاب
ولی از غصه ی این فاصله او
هر شبی میگریید
آخرش بر دل خود فریاد زد:
"تا به کی فاصله ها؟!
تا به کی اشک جدایی ریختن ؟!
تا به کی در هوس مه بودن؟!
فاصله بین من وماه زیاد است
اما...
قلب من نزد وی است"
شب بو کم کم خندید
غصه ها را بر قفس دور آویخت
از زمین فریاد زد:
"ای مه زیبا رو قلب من پیش تو است
تا ابد با من باش!"
مه نگاهی انداخت
کم کمک می خندید
ناگهان بر هم خورد
چهره ی آسمان
ابرهایی خشمگین
زشت و مشکی
پر از غیض و کین
کور از غیرت نابخرد ناجای شدید
پرده بر چهره ی ماه افکندند
بر زمین و آسمان
بر خود و بر مهتاب
 مشت افکند ند... مشتان سیاه
 و فشردند بر هم ... همچنان دندان ها
از گلوشان بر میخاست
نعره ای رعد آسا
شب بوی بیچاره خیره ماند و حیران
بر سرش می ریختند
قطرات سهمگین باران
ابرهای خشمگین
آنقدر غریدند
که همه سوی زمان از طپش قلب شب بو پر شد
ناگهان او لرزید
لحظه ای اندیشید
- ماه باز هم زیباست-
و دوباره لرزید
و پیاپی لرزید
و به یک چشم بر هم زدن یک گنجشک روی گل ها خمید
و در آن آخرین لحظه ی عشق
زیر لب زمزمه کرد
شعر زیبای یک شاعر را:
" افتاد
شکست
 زیر باران پوسید
آدم که نکشته بود
 عاشق شده بود؛
 
  GotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click HereGotSmiley for FREE! Click Here
اگه چشمات مشکی یا عسلی دوستت دارم اگه موی تو کوتاست یا که بلند دوستت دارم اگه چون دوستم داری میخوای اذیتم کنی هر چقدر می خوای اذیتم بکن دوستت دارم وقتی با برق چشات چشماموادب میکنی دو تا چشم من می خوان بهت بگن دوستت دارم وقتی که دستم ومی گیری ونازش میکنی تو دلم داد میزنم هزار دفعه دوستت دارم وقتی که نگام به نیمرخت عمود این لبام دوتاشون میخوان درگوشت بگن دوستت دارم اگه دوستم داری فقط یه بار درگوشم حالا نه بعدا"بگو دوستت دارم

بهترین فاروم و سایت ایرانی برای گفتگوی جوانان